مشخصات متن:
تعداد صفحه:32
کاراکترها: زن
مادر
خواهر
دختر
هوو
اروپایی، پوراندخت
زمان تقریبی: 70 دقیقه
خلاصه ی متن:
زنی که به شدت مدعی فمنیست بودن دارد، زنان خانواده را دور هم جمع می کند تا از شوهرش که به تازگی ازدواج کرده است انتقام بگیرد. اتفاقات خنده دار بسیاری رخ می دهد و هر کدام با دیدگاه خودش با مساله برخورد می کند. اگرچه در ابتدا قصد بر آزار مرد است اما همه چیز جور دیگری پیش می رود.قسمتی از نمایشنامه
زن: مبارک باشه عزیزم. تازه خریدی؟
خواهر: آقا رضا خریده...راستش چند روز پیش با هم یه دهن دعوا داشتیم اینو خرید که از دلم در بیاره.
زن: توام کوتاه اومدی!
خواهر: نباید میاومدم؟!
زن: معلومه که نباید میاومدی...با یه گردنبند به درد نخور...خَ...خَ....
دختر: مامان؟!
زن: خامت کرده. تو هم سریع گول خوردی.
خواهر: وا فخری جون اگه قبول نمیکردم باید دو روز دیگه خودم دست از پا درازتر آشتی میکردم. اینجوری که خیلی با کلاس تره.
زن: به جای گردنبند حقوق معنویتو میگرفتی. حق طلاق، حق حضانت بچه ها.... آخه عزیزم یه کم به فکر ارزش و شان خودت باش. بعد با این حقوق همچین حالشو میگیری که...
خواهر: بره مثل داداش هوو بیاره سرم...البته ببخشیدا...
زن: من جونمم برای هدفم میدم، شوهر و بچه و اینجور چیزا که ارزشی نداره.