مشخصات متن:
تعداد صفحه: 5
زمان تقریبی: 10 دقیقه
سال ساخت: 1395
کاراکترها:
مرد
زن
خلاصه ی متن:
شیرین که شب گذشته بر سر مسائل مالی با شوهرش قهر کرده است به خانه باز می گردد. مرد قصد رفتن دارد ولی شیرین سعی می کند او را راضی به ماندن کند. مرد می گوید نمی تواند چون...قسمتی از فیلمنامه
شیرین: هرچی من سعی میکنم همه چیزو فراموش کنم و آروم باشم تو بازم حرف خودتو می زنی. تو اگه اینقدر منو دوست داری، اگه به فکر منی، نرو. بمون تا با هم زندگی کنیم.
پرویز: نمیشه.
شیرین: میشه. اگه بخوای میشه.
پرویز: تموم این پنج سال میخواستم که با همهی غرغراتو بدیات ساختم ولی الان دیگه واقعاً نمی تونم.
شیرین: طوری حرف میزنی که انگار من دیو دو شاخ بودمو تو فرشته.
پرویز: نه تقصیر منم بود... منم نفهمیدم زندگی یعنی چی. ( دلجویانه) این دم آخری دلخور نشو دیگه.
شیرین: یعنی حالا اگه بری خوشبخت میشی؟!
پرویز: نمیدونم ولی دیگه نمیتونم بمونم.